دیباچه  اساطیر ایران باستان 

بهمن انصاری 7
دیباچه
مطالعه و بررسی تاریخ در ایران، دارای قدمتی بسیار طوالنی است. از دیرباز، ایرانیان
تاریخ نیاکان و پدران خود را چون میراثی مهم نگاهداری کرده و با تکرارِ مداوم، نسل به
نسل از فراموشیِ آن، پیشگیری کردهاند. این روحیة گذشتهنگری، فرهنگشناسی و
تاریخدوستی، باعث گردید تا با تکرارِ ذهنیتِ جاودانگیِ ایران و یادآوریِ برخاستنهای مداوم
پس از شکستها و مصائب، یک امید دائمی میان ایرانیان در هنگام گذر از گذرگاههای
تاریک و صعبالعبور، همواره وجود داشته باشد. جدای از آن، بازگویی و تکرار جوانمردیها
و پیشرفتهای نیاکانی که در اخالقیات، هنر و دانش همواره سرآمدِ دیگر ملل بودهاند،
دارای لذتی بود که ایرانی را از یک سو ترغیب به مطالعة تاریخ و از سوی دیگر تشویق به
ثبت و ضبط رویدادهای عصر خود مینمود. از همین روی است که »علمِ شریفِ تاریخ،
همواره در ایرانزمین مورد توجه اقشار گوناگون بوده و بزرگترین اندیشمندان ایرانی را
مورّخان و آگاهانِبهتاریخ تشکیل دادهاند.
امروز اما با دگرگونیِ زندگی در تمامِ زمینههای اجتماعی، اقتصادی، ی، علمی،
فرهنگی و فکری؛ تاریخ و مطالعة تاریخ دیگر نه یک سرگرمی برای افتخار به گذشته، بلکه
دانشی مهم برای بررسیِ رویدادهای پیشین و بهرهگیری از تجربیات تلخ و شیرین شکستها
و پیروزیها برای ساختِ فردایی بهتر است. بهگونهایکه نقد و بررسیِ دقیقِ وقایعِ فرهنگی
و بازخوردِ نتایح منفی یا مثبتِ هر کنشِتاریخی بر زندگیِ آیندة یک ملت، از مهمترین
وظایف »موّرخِ عصرِ تکنولوژی است. فرهنگِ امروزِ ما با وجود یورشهای متعدّدِ 
فرهنگهای نامانوسِ بیگانه، هزاران سال است که معجزهآسا سراپا مانده و همچنان باوقار
ایستاده است. این بهدلیل ریشة بسیار نیرومندِ فرهنگِ اصیل ایرانی است و آگاهیِ ما از این 
فرهنگ نیز مرهونِ همان نیاکانی است که با عشق و اشتیاق؛ نه فقط رویدادهای تاریخی، 
که آداب و رسوم و سنّتها و خلقیاتِ زمانة خویش را مکتوب کرده و برای ما به یادگار 
گذاشتهاند
__________________

. 8 اساطیر ایرانی  /شین براری 
****************
  کوشش نگارنده در نگارش این کتاب بر آن بود تا با نگرشی بر ریشههای کهنسالِ
فرهنگِ نابِ ایرانزمین، پارههای مهمی از تاریخ و تمدنِ فراموششدة نیاکان را بازیابی
نموده و در انتقالِ آن به نسلِ جوان امروزی، سهمی داشته باشد. برای نگارش این پژوهش
در گام نخست از »اوستا؛ کهنترین یادگارهای بازمانده از نیاکانمان، بهره بردیم. »اوستا 
این یادگارِ گرانبهایی که ایرانیان آن را در گذرِ هزارهها، چونان شناسنامهای ارزشمند -در 
بردارندة فرهنگ و تمدن و هنرِ اجدادی- با دقت حفظ نموده، نسلبهنسل مطالبی بر آن 
افزودند و چون مشعلی فروزان، برای نسلهای بعدی به یادگار گذاشتند تا فرزندانِ 
ایرانزمین، در کورهراههای تاریکِ تاریخ، از آن بهرهمند گشته و نگاهبانِ مامِ میهن باشند.
جدای از »اوستا، پارهای از منابع، کتیبهها و کتبباستانیِ بازمانده از دوران هخامنشیان تا
ساسانیان -که به نوعی مکمّلِ »اوستا محسوب میشوند- نیز با دقت وارسی شده و برای 
هرچهپربارتر شدنِ این اثر سترگ، مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. درواقع کتابِ پیشِروی،
از چند بخشِ مجزا اما به هم پیوسته تشکیل یافته است. تمام مجموعة فوق، یک گنجینه
ارزشمند از مهمترین باورها و کهنترین بخش از فرهنگِ ایرانزمین است که حاصل سالها
پژوهش و تحقیق در متن »اوستا و کتبِ قدیمِ ایرانی است. 
از دشواریهای مطالعة چنین اثری، برخورد با نامها، عبارات، مفاهیمِ کهنه و سنتهایی 
است که به دلیل برنشستنِ غبارِ فراموشی بر روی آنها، با ذهنِ فردِ امروزی نامنوس بوده و 
درکِ آنها مشکل میباشد. نگارنده برای جبرانِ این معضل، ناگزیر به ارائة توضیحاتِ بسیار
در پاورقیها بوده و این امر، همچنانکه به دشواریِ مطالعة کتاب منجر گردیده، اما به فهم
و درکِ بیشترِ مطالب کمک شایانی نموده است. جدای از آن، برای هرچه روانترشدنِ 
مطالعة این سطورِ کهنسال، از عالئم نگارشیِ موجود در ادبیات پارسی استفاده شده است 
که در اینجا توضیحاتی داده خواهد شد: 
همة اسامی خاصِ مردان و نی که در متنِ کتاب آمده است در 
میانِ " " قرار گرفته است. 
همة اسامی خاصِ غیرانسانی اعم از نام سرزمینها، کشورها، 
شهرها، کوهها، دریاها، رودها، ایزدان، خدایان، امشاسپندان، دیوها،
اهریمنان، خاندانها و دودمانها در میانِ » قرار گرفته است. 
در ترجمة متون، هر جایی که برای درکِ بهترِ مفاهیم از واژگانی 
استفاده شده که در متنِ اصلی وجود نداشته؛ اما برای حفظ جملهبندی با شیوة کنونیِ زبانِ پارسی و رساندنِ مفهومِ کالم، به متنِ
ترجمهشده افزوده گردیده است، واژة یا عبارتِ اضافی را در میانِ ] [ 
 قرار دادیم.
______________
صفحه ۹  شین براری
********************
و نهایتا توضیحاتِ اضافیِ درونِ متن را که نیازی به انتقال آن به 
پاورقی نبود، در میان ) ( آوردیم.
در پایان ام به ذکر است که یادآوری شود، این مجموعة ارزشمند حاصلِ سالها
تحقیق و پژوهشِ نگارنده در اساطیر و افسانههای کهنسالِ ایرانی بوده و شایسته است که
مخاطبین گرامی، در حفظِ کتاب و رساندنِ آن به دستِ دیگرهممیهنان، کوشا باشند؛ که
این متون، میراثی است غنی و پربار از آنچه که در اندیشة نیاکانِ ما - در طی هزارانسال-
جاری گشته و پس از گذر از پیچ و خمهای بسیار، امروز به دست ما رسیده است. ضمنا باید 
توجه داشت که در هنگامِ انجامِ این پژوهشِ گرانسنگ؛ برای هرچه پربارشدنِ مفاهیم و
مطالب، از آرا و افکار و نظراتِ صاحبنظران، پژوهشگرانِ تاریخ، ایرانشناسان و اساتیدِ 
اسطورهشناسیِ ایرانی بهرهبرداریها گردید که جا دارد از این بزرگان، مراتبِ قدردانی و 
سپاسگزاری را داشته باشم.
شین براری _بهار 1397 خورشیدی
______________
صفحه ۱۱_شین براری
*******************
کهنترین اساطیر اوستایی
پیشگفتار
»کتاب اوستا، کهنترین و دیرینهترین یادگار ایرانیانباستان و قدیمیترین سرودهها و 
نوشتارهای ایرانی است. این کتاب مجموعهای از باورهای کهنسال آریاییان است که تا دورة 
ساسانیان، بارها در کشاکشِ حوادثِ تاریخی پراکنده شد و دگرباره گردآوری گردید؛ و 
پیوسته مطالبی نیز بدان افزوده شد. منابع تاریخی میگویند که »اوستای دستنویسِ 
مکتوب و تا پایان »دوران هخامنشی 1 زرتشت بر روی دوازدههزار پوستِ گاو نرِ دباغیشده
نیز به صورت یکپارچه باشنده بود و ظاهرا در سالهای واپسینِ حکومت »هخامنشیان، به 
»کاخ شاهی )تختجمشید( یا »آتشکدة استخر منتقل گردید و به خوبی از آن نگهداری 
میشد. اما با یورش "اسکندر مقدونی"
2
و به زیر کشیده شدنِ »دودمان هخامنشی از 
3 با این قدرت، »اوستای یکپارچه در آتشِ کینِ یونانیان و مقدونیان سوزانده شد.
حال، 
بخشهای گوناگونِ این میراثِ ارزشمند به صورت پراکنده هنوز در آتشکدههای گوشه و 
کنار ایران موجود بود و برخی از موبدان نیز پارههای مهم »اوستا را حفظ کرده و 
سینهبهسینه به نسلهای بعدی منتقل میکردند. در زمان »اشکانیان و بههنگامة 
برتختنشستنِ "بالش یکم" بیست و دومین شاه اشکانی، کوششی فراگیر برای گردآوریِ 
4 بخشهای پراکندة »اوستا به عمل آمد اما این کوشش ناتمام ماند.
با روی کارآمدنِ 
»ساسانیان و اعالم دینِ زرتشتی به عنوان تنها دین رسمی کشور، یک عزم ملی برای 
 
______________________پاورقئ_____
1 -حتی اگر رقم »دوازدههزار مبالغهآمیز نیز باشد، اما به هر صورت کتاب اوستا آنقدر بزرگ بوده است که 
نویسندگان و مورخان ایرانی و اسالمی، بدون ابراز تردید، این رقم را پذیرفته و مکتوب کردهاند. 
2 -زادة 356 و متوفی در 323 قبل از میالد. وی پس از فتح تمام یونان و مقدونیه، وارد آسیا شد و با 
شکست دادن "داریوش سوم" آخرین پادشاه هخامنشی، شاهنشاهی هخامنشیان را برانداخت و تا هند را 
متصرف گردید. 
3 -بنگرید به: »ارداویرافنامه، 1382 :مقدمه ؛ » بندهشن، 1369 :140 ؛ »مسعودی، 1374 :1/224 و.
4 -این مطلب به وفور در کتب بازمانده از دوران ساسانیان منعکس شده است. برای نمونه بنگرید به 
کتابهای »دینکَرد، »بندهشن، »ارداویرافنامه و.

_______________
۱۲صفحه _شین براری
****************
بازسازی »اوستا به وجود آمد. در این دوره با کوشش موبدان و حمایت شاهان ساسانی، 
سرانجام هرآنچه که از »اوستای زرتشت و »دیگرمطالب مذهبی و غیرمذهبی ایرانی
باقیمانده بود، گردآوری و در قالب یک کتابِ جامع، مدوّن گردید.
رویداد بسیار مهمی که باید بدان توجه شود آن بود که پنج قرن حکومت اشکانیان بر 
پایة آزاداندیشی و آزاددینی، شرایطی را فراهم آورد تا افزونبر دین زرتشتی، شاخههای 
1 گوناگونِ ادیانِ کهنِ آریایی
نیز به آرامی رشد یافته و در میان پیروان خود ابقا شوند. از 
همینروی ناخواسته زمینة مناسبی مهیا گشت تا موبدان زرتشتی در هنگام گردآوریِ دوبارة 
»اوستای پراکندة زرتشت، سهوا بسیاری از باورهای غیرزرتشتی - اما آریایی- را درون 
»اوستا جایداده و بدینترتیب این متونِ ارزشمند از خطر نابودی، نجات یابند. این 
مستندات ارزشمند که امروز در دل »اوستا باقی ماندهاند - شامل تاریخِ اساطیرِ باستانی، 
انواعِ سنّتها، آداب و رسومهای ملی، باورهای مذهبی، جشنها و بسیاری از افسانههای 
قدیمی- بعضا دارای ریشهای بسیار کهنتر از "زرتشت" و »آیینِ زرتشتی هستند. 
2 این مجموعة بینظیر که در 21 نسک
منظّم و مدوّن گردید، دربرگیرنده آداب و رسووم 
و مراسم و مناسک و ادعیه زرتشتی، بازنویسی ِتاریخ کهن و اساطیر چنودهزار سوالة ایرانوی، 
برخی مناسکِ مهرپرستی، آیینِ کهنِ مغان باستان، باورهای زُروانی، نوشتارهای فقهویِ دوره 
ساسانی و. بودند که با کنار هم قرار گرفتنِ همة این موارد، کتابی شکل گرفوت کوه از ایون 
پس در حکم شناسنامه و هویتِ مکتوبِ فرهنگِ ایرانی، قلمداد گردید. 
اما از بخت بد، طی سلسولهرویدادهای نواگوار تواریخی همچوون یوورش اعوراب، خوزش 
تُرکووان، تاختوتازهووای مغوووالن و قتلعامهووای تیموریووان، هشتاددرصوود از »اوسووتای 
گردآوریشده در زمانِ ساسانیان در گذر زمان از میان رفته و امروزه تنهوا بیسوتدرصود از 
آن برای ما باقی مانده است.
آنمقدار از »اوستا که امروز باقیمانده اسوت، از لحواز زموانی بوه سوه بخوش تقسویم 
میشود:
- بخش نخست را »اوستای کهن مینامیم. مضامین آن بسویار 
کهنسال بوده و متعلق به »باورهای غیرزرتشوتیِ آریاییهایباسوتان 
 
_______________پاورقی_____________
1 -برای آگاهیِ بیشتر نسبت به ادیانِ آریاییِ غیرزرتشتی، به فصل نخستِ کتاب »زرتشت و زرتشتیان از
همین نگارنده، مراجعه کنید.
بخش 21 ،دفتر 21 -2
________________
صفحه۱۳ _شین براری
****************
میباشد. این مطالب اکثرا در بخشهای »یشتها و پارههایی نیوز در 
البالی »یسنا و یکی دو فقره از »وندیداد، باقیمانده است.
- بخش دوم، را »اوستای زرتشت مینامیم. آن شوامل مطوالبی 
است که به وسیله "زرتشت" و یا توسوط نخ پیوروان او ثبوت و 
ضبط گردیده است. این مطالب شامل تمام »گاهوان، »هفتهوات و 
چند هاتِ کوتاه از »یسنا میباشد. چنود عبوارتِ کوتواه در برخوی از 
»یشتها نیز یا وجودی که به سبب بازنویسی شدن در دوران میانه
1
از لحاز دستور زبان، در شمار »اوستای نو قورار میگیورد، اموا اصول 
آن، مربوط به دوران "زرتشت" یا نزدیک به دورانِ زندگانیِ اوست.
- بخش سوم که آن را »اوستای جدیود مینوامیم، دربرگیرنودة 
مطالب فقهوی و آیینوی اسوت کوه توسوط موبودان زرتشوتی در دورة 
ساسانیان تحریر یافته است. عمدة این موارد در بخشهای »وِندیداد، 
»ویسپَرَد، »هادخت نسک و مجموعة نمازهوا و نیایشهوای آیینویِ 
کوتاهی که به »خُرده اوستا معروف هستند، باقیمانده است.
مبنای این پژوهش، بازیابی »اوستای کهن و درکنار آن برخی از »کهنترین 
یادگارهای مربوط به اوستای زرتشت میباشد. کوشش نگارنده بر آن بود تا کهنترین 
مضامین و مطالب باقیمانده در اوستای موجود -یعنی مطالب مربوط به بازماندههای قدیمیِ 
غیرزرتشتی تا کهنترین بازماندههای مکتوب شده نزدیک به دوران "زرتشت"- را شناسایی 
2 و آنها را از »افزودههای جدید موبدانِ مزدیسنا
تفکیک نماید. 
باید توجه داشت که این متون کهن، ما را از گذر هزارهها عبور داده و با اندیشههای 
نیاکانِ دورهنگامِ خود، آشنا خواهد ساخت. هرچند احتمال به خطا رفتن در انجام این 
پژوهشِ بسیارمهم، کم نیست اما نگارنده کوشیده است تا حداالمکان تحقیق فوق را به 
نحواحسن انجام داده و این وظیفة تاریخی را بهدقت به انجام برساند. ام به یادآوری است 
که برای انجام این تحقیق، از پژوهشهای ارزندة بزرگانِ اوستاشناس و ایرانشناسانِ شهیرِ 
 
___________پاورقی_________
1 -از آغاز حکومت اشکانیان )پارتیان( تا پایان حکومت ساسانیان را »دوران میانه و زبان این دوره را »زبان 
پهلوی )=پرثوی=پارتی( مینامند.
2 -موارد اضافه شده در حدفاصلِ نیمةدومِ حکومت اشکانیان تا پایانِ دوران ساسانیان.
________________
صفحه۱۴ _شین براری
***************
  وطنی و غربی، بهرهبرداری شده است که نگارنده صمیمانه کوششها و پژوهشهای این 
بزرگواران را ارج نهاده و در پاورقیها به این موارد اشاره نموده است.
_______________
صفحه۱۵ _شین براری
****************

بهمن انصاری 15
فروردین یشت
»یشت واژهای کهن به معنای »نیایشکردن است. »یشتها سرودهایی بودن که
برای نیایشِ »ایزدانِ آریایی خوانده میشدند. در »اوستای باقیماندة امروز، 21 یشت
وجود دارد. احتماال یشتهای بیشتری در »اوستای ساسانی وجود داشته )؟(، اما تنها 
همین تعداد توانستهاند از پیچوخمِ تاریخ خود را به سالمت تا به امروز برسانند. »یشتها
به لحاز مضمون، کهنترین بخش از »اوستا بوده و قدیمیترین منبع برای بازشناسی 
اساطیر ایرانی، محسوب میشوند. با اینحال، به لحازِ زبانشناسی از »گاهان )سرودههای
منتسب به زرتشت( جدیدترند و این بهآندلیل است که در در دورة ساسانی، در متن
یشتها -برای فهمِ عموم- دست بردهشده و این متونِ کهن را بازنویسی کردهاند.
»فروردین یشت یا »فْورَوَشی یشت، سیزدهمین یشت از »یشتهای بیستویکگانة 
اوستا است و از لحاز درونمایه و محتوا در میان یشتهای دیگر، کهنترین یشت به شمار
میرود. این یشت در ستایش »فَروَهَرِ بزرگان و »اَشَوَنان
1
سروده شده است.
»فَروَهَر یا »فَورَوَشی بنابر باورِ ایرانیانباستان، یکی از نیروهای مینُویِ وجودِ آدمی و
همة دیگرآفریدگان است که پیش از آفریدهشدنِ جسم و تن، وجود داشته و پس از مرگ 
نیز همچنان به زندگی در جهانِ دیگر، ادامه میدهد. ظاهرا در باورهای کهن، »فَروَهَر
معادل »روان نیاکان بوده و در دورههای بعدی، شخصیتی جداگانه یافته است.
این یشت به دلیل یادآوریِ کهنترین اساطیر و افسانههای ایرانی و نامبردن از
قدیمیترین پهلوانان و سرشناسانِ آریایی، بسیار مورد توجه است.
»فروردین یشت دارای 31 کَرده و 158 بند است
2
. اما بسیاری از این بندها از 
افزودههای دورههای پارتی و ساسانی هستند. در ادامه به معرفی کهنترین بندهای 
»فروردین یشت پرداخته خواهد شد اما باید توجه داشت که بعید نیست در این یشت، 
بندهای قدیمی دیگری نیز وجود داشته باشند که از چشم نگارنده دور مانده است.
 
____________پاورقی_________
1 -پاکان، مقدسان، انسانهای نیرشت. از ریشة »َاشه. معنای فلسفی این واژه بسیار گسترده است و از 
آن به عنوان »نظم هستی و »نظم کیهانی و حتی معادل اصطالحات »سامان و »نظام و »قواعد حاکم و 
ناظر بر هستی نیز تعریف شده است. متضاد این واژه »دُرْوَنْد است به معنای گناهکار، بدکردار و 
بدسرشت.
2 -هر یشت به چند »کَرده - به معنای »بخش- و هر »کَرده به چند »بند تقسیم میشود.
_______________
صفحه ۱۶_شین براری
****************
16 اساطیر ایرانی
1 متن کهنترین بخشهای »فروردین یشت
کَردة چهارم .
 بند 30 -میستاییم »فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که در دوستی،
نیککردارند و مردمان را نیازارند؛ مردمانی که شما نیکان، رازداران، تیزبینان، چارهبخشان، 
نامداران و پیروزمندانِ در رزم را از این پیش، نیازرده باشند، نزد شما جای گزینند و 
همنشینِ دیرپای شما گردند.
کَردة پنجم .
 بند 31 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که با ارادهای استوار و 
زورمندیِ بسیار با زبردستی سرگرمِ نبرد با دشمنانند و بازوانِ پرتوانِ آنبدخواهان را در 
میدانِکارزار، از کار بیاندازند.
کَردة ششم .
 بند 32 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که پیمانشناس، دالور و
نیرومندند و در برابر دشمنان، ما را پناه میبخشند؛ مینُویانِ بخشایشگرِ درمانبخش که
بهسانِ زمینْ فراخ، همانندِ رودها دراز و همچون خورشیدْ در بلندا هستند.
کَردة هفتم .
 بند 33 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که با چاالکی و دالوری و
کارآزمودگی و بسا هراسانگیز، ستیزة دشمنان را -چه دیو و چه مردمانِ دُروند را-
درهممیشکنند و فرومیکوبند؛ فَروَهَرهایی که به خواستِ خود، هماوردان را در هنگامِ 
تاختوتاز، برمیاندازند.
بند 34 -شما ای تواناترین! میبخشایید بهترین نیکیهای خود را و پیروزمندی و
خود را به همه سرزمینهایی که در آن جایها، نیکیهای شما را به 2 چیرگیِ اهوراآفریدة
 
____________پاورقی___________
1 -نگارنده در جریان ترجمه این متون )همچون دیگر بخشهای این کتاب( کوشیده است تا جای ممکن، از 
واژههای ایرانی و ریشهدارِ پارسی بهره جوید. 
2 -عبارات »اهوراآفریده و »مزداآفریده از کهنترین صفاتی هستند که در میان جوامع آریایی برای اشاره 
به آفریدههای نیکو، مورد استفاده قرار میگرفت )برای آگاهیِ بیشتر از قدمتِ باور به »اهوراها، بنگرید به 
پاورقی بند 45 از همین یشت(. اما درک این مهم که آیا این عبارات در این بند و بندهای مشابه مربوط >>

_____________
صفحه۱۷ _شین براری
****************
بدی نکشاندند؛ آنجا که شما خشنودید و نرنجیدهاید و آزرده نشدهاید؛ آنجا که شما را
ستایش و شایسته نیایش میدانند و در آنجا راهِ برگزیدة خود را میپیمایید.
کَردة هشتم .
 بند 35 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ آن نامآورانِ در نبردها 
همیشهپیروزمند و سپردارانِ بسانیرومند که از راهِ درست به کژی نگرایند. آنکه پیش 
میتازد و آن که در پیِ او میتازد، فَروَهَرها را به یاری همیخوانند. تازنده، دستیابی بر 
پیشتاز را و پیشتاز، رهایی از تازنده را.
کَردة نـهـم .
 بند 37 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که سپاهی انبوه بیارایند با
رزمافزارهای به کمر بسته، با درفشهای درخشانِ برافراشته به پیکار شتابند. آنانند که پیش
1 از این و به هنگام نبردهای »خْشْتاویهای دالور با »دانوها فرا میرسیدند
.
بند 38 -شمایید که از این پیش، تاختوتازِ »دانوهای تورانی را درهمشکستید. پرتوِ
و »خْشْتاویهای دالور و »سوشیانتهای 2 یاریِ شما بودکه »کَرْشْنَزْها
3
دلیرِ ناموَرِ 
پیروزمند، بسیار نیرومند شدند و خانههای هراسانگیزِ بیش از دههزار تن از فرمانرواهای 
»دانوها را ویران کردند.
4
 
__________پاورقی_________
<< به متن اصلی یشتها بوده، یا از افزودههای قدیم زرتشتیان هستند، و یا از الحاقات دورههای اشکانی و 
ساسانی؛ کاری بس مشکل است که نیاز به نحقیق و پژوهشهای بیشتری دارد.
1 -خشتاوی و »دانو نام دو خاندان بسیار کهن و فراموششدة آریایی است که از بندِ بعدی مشخص
میشود »خشتاویها دودمانی ایرانی و »دانوها دودمانی تورانی بودند. شوربختانه با وجود کوششهای 
فراوان اما هنوز آگاهیهای بیشتری از آنها در دسترس نیست. نگارنده در تالش است تا در پژوهشهای 
بعدی، سرنخهای بیشتری از این اساطیرِ فراموششدة ایرانی -که به وفور در بندهای بعدی با آنها برخورد
خواهیم داشت- به دست آورد.
2 -کرشنزها نیز نام خاندانی ایرانی است که اطالعات بیشتری از آنها باقی نمانده است.
3" -سوشیانت" یا "سوشیانس" در اینجا یادگاری از کهنترین باورهای آریایی است و گروهی از ایزدانِ 
ایرانی را شامل میشود. در افزودههای اوستاینو )نگارش دورهای اشکانی و ساسانی( واژة "سوشیانت" از 
حالت عام خارج شده و به شکل خاص، منحصرا به عنوان لقبی برای هر سه منجیِ آخرامانِ زرتشتیان آمده 
است. معنی لغوی این واژه »رهاننده میباشد. همچنین بنگرید به متن و پاورقیهای کَردههای چهارده و 
پانزده از »خوَرنَه یشت در همین کتاب.
4 -دو بند 37 و 38 ،یادگاری از کهنترین نبردهای ایرانیان و تورانیان است که در هیچکجای دیگرِ »اوستا
و منابعِ اساطیرِ ایرانی، دربارة آن سخن رانده نشده است.

_____________
صفحه۱۸ _شین براری
****************
18 اساطیر ایرانی
کَردة دهـم .
 بند 39 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که هر دو بالِ سپاهِ آراستة 
دشمن را درهممیشکنند و میانش را میشکافند؛ آنانکه به چاالکی، به یاری مردانِ نیک
میشتابند و بدکرداران را در تنگنا میافکنند.
کَردة یازدهم .
 بند 40 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ آن توانایانِ دلیرِ
همیشهپیروزمند و کامیاب در جنگها را که گاه بخشندة آسایشاند و گاه تاختوتاز و تکاپو
کنند »سْرَوَشِمْنَه)؟(؛ آن اَشَوَنانی که دادخواه را پیروزی دهند و آرزومندان را کامروا کنند
و بیماران را تندرستی بخشند. آنانکه از پیکری برازنده و روانی واال برخوردارند.
بند 42 -هنگامی که بانگِ دادخواه برآید، به شتابِ نیرویاندیشه از فرازِ آسمان فرود
1 آیند. با همراهیِ نیروی نیکساخته و پیروزیِ اهوراآفریده
و برتریِ چیرهشونده و سودی که 
چیزهای گرانبها بخشد و شکوه پاک و فرخنده آورد و برای دربرداشتنِ بهترین »اشه،
برازندة ستایش و شایستة نیایش است.
2 بند 43 -آنان در میان زمین و آسمان »سَتَویس
را به گردش درمیآورند تا بانگِ 
یاریخواهان را شنیده و باران بباراند. باران بباراند و گیاهان را برویاند؛ برای نگاهداریِ گاو و
4 نگاهداریِ جانورانِ پنجگانه 3 ،برای مردمان، برای نگاهداریِ سرزمینهای ایرانی
و برای 
یاریرساندن به مردانِ اَشَوَن.
بند 44 -در میان زمین و آسمان، آن »سَتَویس زیبا و درخشان و پر فروغ، راه
میپیماید، بانگِ یاریخواهان را میشنود و باران میباراند. باران میباراند و گیاهان را
 
_________پاورقی______
1 -بنگرید به پاورقی بند 34.
2 -احتماال »ستارة سهیل.
3 -این بند کهنترین متنی است که آشکارا از »ایران و »سرزمینهای ایرانی نام برده شده است.
4 -جانوران پنجگانه که در اوستا به شکل »گِئوش پَنْچو آمده است، عبارتند از: آبزیان، خزندگان، پرندگان،
چرندگان و جانورانِ ِ آزادصحرایی. واژة »گِئوش به معنای »گاو در ترکیب »گِئوش پَنچو نشان میدهد که
این کلمه بجز گاو، نام عمومی همه جانوران نیز به شمار میرفته است. گاو در اساطیر آریایی، نخستین 
جانوری است که آفریده شد و مقدسترین حیوان اهلی نیز به شمار میرود. این تقدس از آنجهت بود که 
شیر و گوشت و پوست آن، مهمترین منبع تغذیه و پوشاک برای مردمان باستان بوده و از فضوالت آن نیز 
برای برپایی آتش بهره میبردند. هنوز هم رگههایی از این تقدسگرایی در میان برخی از قبایلِ بدویِ ساکن
در شبهقارة هند، مشاهده میشود.

_____________
صفحه ۱۹_شین براری
****************
میرویاند، برای نگاهداری چارپایان و مردمان، برای نگاهداری سرزمینهای ایرانی، برای
1 نگاهداری جانوران پنجگانه، برای یاری رساندن به مردانِ اَشَوَن.
کَردة دوازدهم .
 بند 45 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که با کالهخود و سپر و
رزمافزارهای ساخته شده از ف، در میدانِ نبرد چه باشکوه رزم میکنند، آنانکه برای
2 فروکوفتنِ هزاران »دیو
، خنجر آختهاند.
بند 46 -اگر بادی وزیدن گیرد و بوی مردانِرزمآور را به میانِ آنان آورد، آنان بهسوی
رزمآورانی رویآورند که پیروزی در سرنوشتِ آنهاست. به آنسویی که پیش از برکشیدنِ 
شمشیرها و برآوردنِ بازوها، برای آنان -آن فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان- نیاز آورند.
بند 47 -هر یک از دو گروه که نخست به دُرُستباوری و راستاندیشی، آنان را نماز 
و »رَشْن 3 بَرَند، فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان با همراهی »مهر
و »داموئیش 4
و با همراهی »بادِ پیروزمند 5 اوپَمَنَه
6
، به یاری آنان میشتابند.
 
_______پاورقی____
1 -این بند یکی از شاعرانهترین و پراحساسترین بندهای »اوستا میباشد که حس میهندوستی، 
وطنپرستی و طبیعتگرایی در آن بهگونة شگفتانگیزی نمود پیدا کرده است و مطالعة آن، مخاطب را به 
هزاران سال پیش؛ به دلِ مراتع دلانگیز، سرسبز و خوشآبوهوای بخشهای شرقیِ فالتِ ایرانزمین، 
بازمیگرداند. 
2 -این بند نیز از کهنترین متونی است که در آن واژة »دیو دیده میشود. »دیواها و »اهوراها دو دسته 
و دو گروه از کهنترین خدایان و ایزدانِ آریایی )هندو-ایرانی( بودند. در میان آریاییهای ایرانی، »اهوراها 
خدایان خیر و »دیوها خدایان شر محسوب میشدند. اما در میان آریاییهای کوچنده به هند، »دیوها 
خدایان خیر و »اهوراها منبع شرارت بودند. ظاهرا بعدها "زرتشت" به دنبال القای فلسفه و تفکرِ 
یکتاپرستیِ خویش، باور به »اهوراها را منسوخ کرده و تنها از یک »اهورای واحد؛ که او را »اهورا مزدا 
به معنای »اهورای دانا مینامید، به عنوان تنها خدای دین زرتشتی بهره برد. البته باید توجه داشت که باور 
به »اهورامزدا از ابداعات "زرتشت" نبود و این ایزد، در میان ایرانیانِ پیش از وی نیز کامال شناخته شده 
بود. برای نمونه در کتیبههای متعدد "داریوش هخامنشی" و اخالفش، بارها از »اهورامزدا به عنوان خدای 
واحد نام برده شده است؛ در حالیکه هنوز در دوران پادشاهی هخامنشیان )به جز چند سالِ آخرِ این 
دوران(، دین زرتشتی در غرب ایرانزمین فراگیر نگردیده بود. برای اطالعات بیشتر بنگرید به: انصاری، بهمن
)1396 ،)زرتشت و زرتشتیان، نوبت اول )تهران: نشرآروَن(
3 -اوستایی: »میثره، »میثرا؛ بنگرید به »مهر یشت در همین کتاب.
4 -ایزد دادگری و دارنده ترازوی دادورزی.
5 -ایزدی از یاران »مهر است. معنیِ نامِ او »تواناییِ دور راندنِ نابکاران توسط خردمندان میتواند باشد.
6 -ایزد وایو؛ بنگرید به پیشگفتارِ بخش »رام یشت در همین کتاب.
_____________
صفحه۲۰ _شین براری
***************
صفحه20 اساطیر ایرانی
بند 48 -آنان سرزمینها]ی دشمن[ را به سودِ رزمآورانی که فَروَهَرهای نیکِ توانای 
پاکِ اَشَوَنان با همراهی »مهر و »رَشْن و »داموئیش اوپَمَنَه و با همراهی »بادِ پیروزمند، 
بدیشان رویآورند، به یک زخم براندازند: پنجاهها، صدها، صدهاهزارها، هزارهادههزارها،
دههزارهاصدهزارها.
کَردة سیزدهم .
 بند 49 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ آنان که در هنگام
»هَمَسَپْتْمَدَم
از آرامگاههای خود به بیرون میشتابند و در دَه شبِ پیاپی در اینجا، برای 1
آگاهی یافتن به سر میبرند:
بند 50 -کدامین کَس، ما را خواهد ستود؟ کدامین کَس، سرودِ ستایشِ ما را خوانده و 
ما را خشنود خواهد ساخت؟ کدامین کَس با دستِ بخشندگی، ما را با شیر و پوشاک و با 
نیازهایی که بخشش آنها بخشنده را به ]دَهِشِ[ »اَشه تواند رساند، پذیرا شود؟ نامِ 
کدامیک از ما را بستاید؟ روانِ کدامیک از ما را بستاید؟ به کدامیک از ما این نیازها را 
پیشکش کند تا او را خوراکی جاودانی بخشند؟
بند 51 -مَردی که آنان را با دست بخشش و با شیر و پوشاک و با نیکیهایی که
بخشنده را به »اَشه میرساند، بستاید؛ از برای چنینکسی آن فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ 
اَشَوَنان؛ که خشنود و نیازرده و نرنجیدهاند، چنین آرزو میکنند:
بند 52 -بهرهمند باد این خانه از انبوهِ ستورانِ ]سودمند[ و مردمان! بهرهمند باد از
اسب تندتاز و گردونة استوار؛ برخوردار باد از مَردِ پایدارِ انجمنی، مَردی که همواره ما را با
دستِ دَهِش و با شیر و پوشاک و با نیکیهایی که بخشنده را به ]دَهشِ[ »اَشه میرساند،
میستاید.
2
کَردة چهاردم .
 بند 53 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که آبهای مزداآفریده را
در جویبارهای زیبا روان ساختند؛ آبهایی که پیشتر، دیرگاهی در جای خود ایستاده و
روان نبودند.
 
_________پاورقی________
1 -بنگرید به پاورقی پرسش سیزدهم از ترجمة »ماتیکان یوشت فریان در همین کتاب.
2 -این بند یکی از دلچسبترین بندهای »اوستا میباشد که روحیه نوعدوستی و تمایلِ ایرانیان به آسایش 
در میان خانواده، به خوبی در آن نمود پیدا کرده است.

_____________
صفحه۲۱ _شین براری
****************

بهمن انصاری 21
بند 54 -اینک آن آبها، خشنودیِ اهورامزدا و امشاسپندان را در جویبارهای 
مزداآفریده به سوی جاهای برگزیدة فرشتگان، به سوی سرزمینهایی که در فرمان آمده 
1 است، روانند.
کَردة پانزدهم .
 بند 55 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که گیاهانِ بارور را در
پردیسهای زیبا بنشاندند؛ آن گیاهانی که پیش از این و پس از پایانِ آفرینش، دیرگاهی در
جای خود فرو ایستاده و رویان نبودند.
بند 56 -اینک آن گیاهان، خشنودیِ اهورامزدا و امشاسپندان را در راههای 
2 مزداآفریده، در جایهای برگزیدة فرشتگان، به هنگامی که در فرمان آمده است، رویانند.
کَردة شانزدهم .
 بند 57 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که ستارگان و ماه و
3 خورشید و »اَنَغران
را در راههایی پاک رهنمون شدند؛ آنان که پیش از این و از بیمِ ستیزه
و یورش دیوان، بر جایهای خود ایستاده و گردشی نداشتند.
بند 58 -اینک آنان به پایان راه گرائیدهاند تا در روزگارِ فرخندة تازه شدنِ جهان، به
واپسین جایگاه گردش خود در رسند.
کَردة هفدهم .
 بند 59 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که نودونههزار و
4 نهصدونودونه تَن از آنان از »دریای فَراخکَرتِ 
درخشان، پاسبانی میکنند.
 
______پاورقی____
1 -واژههای »اهورامزدا )به احتمال( و »امشاسپندان )به یقین( در این بند و بندهای مشابه، از افزودههای 
دورهای اشکانی و ساسانی هستند. همچنین درمورد عبارت »مزداآفریده در این بند و بند پیشین، بنگرید 
به پاورقی بند 34 از همین یشت. 
2 -بنگرید به پاورقی بند 54.
3 -اوستایی: »اَنَغْرَ رَوچاو؛ به معنای فروغِ بیپایان.
4 -بزرگترین و مقدّسترین دریای اساطیریِ ایرانزمین که بارها در اوستا از آن نام بردهشده است. به عقیده
"پورداوود"، »فراخکرت همان »دریای مازندران است. اما "مهرداد بهار" آن را با »اقیانوس هند یکی
دانسته است. نگارنده معتقد است براساس مندرجاتِ بخشهای اوستاینو و با تکیه بر منابع متاخر زرتشتی
همچون کتاب »بندهشن، باید منظور از »فراخکرت در بخشهای جدیدترِ اوستا -همانگونه که
"پورداوود" میگوید- »دریایمازندران باشد. اما در دورانِ کهن و زمانِ نگارشِ یشتهای اولیه؛ با توجه به
ست آریاییانِ باستان در گوشههای شمالشرقیِ فالت ایران و »فرارود و با علم به اینکه تمام نامهای >>


____________________
صفحه۲۲_شین براری
********************
22 اساطیر ایرانی
کَردة هجدهم .
 بند 60 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که نودونههزار و
1 پاسبانی می نهصدونودونه تَن از آنان از »ستارة هَفْتورَنگ
کنند.
کَردة نوزدهم .
 بند 61 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که نودونههزار و
2 گیس نهصدونودونه تَن از آنان از پیکرِ »سامگرشاسپِ 
وَر و گُرزبُدار پاسبانی میکنند.
کَردة بیستویکم .
 بند 63 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ که اگر ساالرِ جنگاورانِ 
اَشَوَن باشد و آنان از او خشمگین نباشند، در سوی راستِ او میجنگند.
کَردة بیستودوم .
 بند 64 -میستاییم فَروَهَرهای نیکِ توانای پاکِ اَشَوَنان را؛ آنان که بزرگتر، توانمندتر،
دالورتر، نیرومندتر، پیروزمندتر، درمانبخشتر و سودمندتر از آنند که در سخن بتوان گفته
آید. دهها هزار تن از آنان در میانِ نیازآورندگان، فرود میآیند.
______پاورقی_____ 
<< موجود در بخشهای قدیمیِ »اوستا مربوط به ایرانشرقی است، این احتمال وجود دارد که منظور از 
»دریای فراخکرت اگر »دریای مازندران نباشد، پس اشارهای است به »دریاچة خوارزم )آرال کنونی( و 
بنابراین تاکید "بهار" به تطبیق آن با »اقیانوس هند نیز خطاست.
1 -احتماال همان صورتِفلکیِ »دُبِّ اکبر است.
2" -گرشاسپ" بزرگترین پهلوان ایرانیِ در »اوستا، از خاندان »سام، از تبارِ "جمشید" و دارندة »فَرِّة 
ایزدی است. او را اغلب با صفتهای »گیسوَر )در ستایشِ موهای بلند و مجعدش( و »گُرزبُردار )در
ستایشِ گُرزِ معروفش( در »اوستا مییابیم. در بخشهای گوناگون »اوستا با روایات پراکنده و دلچسبی از 
"گرشاسپ" مواجه خواهیم شد و داستانِ پیروزیِ او بر انواع »دیو و »اژدها را مشاهده خواهیم کرد. 
افزونبر آن، در بیشتر کتب بازمانده از دوران ساسانی نیز اشاراتی به دالوریهای "گرشاسپ" آمده است که 
احتماال ریشه در روایات اوستای گمشدة قدیم دارد. "گرشاسپ" در باورهای بعدیِ ایرانیان، در شمار یاران
"سوشیانت" )منجیِ دینیِ زرتشتی( قرار گرفت. او در دشت »پیشینَنْگْهْ؛ واقع در جنوب افغانستانامروزی، 
بر اثر تیریمسموم که یک سرباز تورانی به نام "نوهین" بر پیکرش نشاند، اسیرِ »دیوِ بوشاسپ )دیو 
خوابهای طوالنی؛ بنگرید به پاورقی بند 97 از مهر یشت( گردید و به خواب فرورفت )برای آگاهی از شرح 
کامل این روایت، بنگرید به بند 39 از خوَرنَه یشت(. سپس پیکر او در سایة پاسبانیِ 99999 فَروَهَر، در زیر 
برف مدفون گردید. بر پایة باورهای زرتشتی، هنگامیکه در آخرامان »اژیدهاک -که توسط "فریدون"
دستگیر و در »کوه دماوند در غاری به بند کشیده شده است - بند بگسلد و برخیزد، "گرشاسپ" بیدار 
شده و او را از بین خواهد بُرد.
____________
صغحه ۲۳_شین براری 
****************
بند 65 -آنگاه که آبها با »فَرّة مزداآفریده از »دریای فراخکَرت سرازیر شوند،
فَروَهَرهای توانای ]پاکِ[ اَشَوَنان برمیخیزند: چندینچندینصدها، چندینچندینهزارها،
چندینچندیندههزارها.
بند 66 -تا هر یک از آنان برای خانواده خود، روستای خود، دهستان خود و کشور
1 خود، آب فراهم آورد و چنین گوید: آیا کشور ما باید خشک و ویران شود؟
بند 67 -آنان در هنگامة کارزار برای سرزمین و خانة خود میجنگند؛ در آنجایی که
خانه و کاشانه داشتهاند؛ به آنگونه که گویی دالورمردی با رزمافزارِ بهکمربسته، از
داراییهای فراهمآوردة خود، نگاهبانی میکند.
بند 68 -هریک که در رساندنِ آب به خانواده و روستا و کشور و سرزمینِ خود 
2 کامیاب گردد، چنین گویند: سرزمینِ ما باید خُرّم و سرسبز شود و ببالد.
بند 69 -آن هنگام که شهریارِ توانمندِ کشور، از دشمنِ کینهور در بیم و هراس افتد،
او فَروَهَرهای توانا را به یاری فرا میخواند.
بند 70 -فَروَهَرهای توانای اَشَوَنان اگر از او خشمگین و ناخشنود و آزردهخاطر نباشند، 
به سوی او پرواز میکنند. چنان که گویی مرغی نیکشَهپَر به پرواز در میآید.
 
________پاورقی_______
1 -فلات ایران با وجود داشتن رودهای بسیار، اما در شمار سرزمینهای خشک قرار گرفته است. بهگونه ای 
 که در طول تاریخ، خشکسالی و کمبودِ آب، معضلِ همیشگیِ مردمانِ ساکن در فلات ایران بوده است. در 
»اوستا بارها از خشکسالی سخن به میان آمده و آن را به »اَپَوش دیو )دیو خشکسالی؛ بنگرید به پاورقی
بند 21 از تیر یشت( نسبت داده اند. در »اوستا و دیگر متون زرتشتی، دعاهایی برای باران قابل مشاهده 
است و در میان ایزدان فراوانِ آریایی، چند ایزد مشخصا در ارتباط با »آب وجود دارد که از آن دسته اند : 
»اَرِدویسوَر آناهیتا )بنگرید به آبان یشت در همین کتاب(، »اَپامنَپات )بنگرید به پاورقی بند 72 از آبان 
یشت( و »تِشتر )بنگرید به تیر یشت در همین کتاب(. مشکالتِ دائمیِ ایرانیان با خشکسالی، بیآبی، کمبودِ 
آب و کمبودِ باران، تنها به متونِ اساطیری و اورادِ دینی محدود نمیشود. بلکه در میان انواع کتیبهها و اسناد 
تاریخی نیز این معضلِ الینحل، بارها قابل مشاهده است. برای نمونه میتوان به یکی از کتیبههای "داریوش 
بزرگ"؛ شاهنشاه هخامنشی، در »پارسه )تختجمشید( اشاره کرد که وی از معضلِ »خشکسالی در کنارِ 
»دشمنان و »دروغ، به عنوان سه عاملِ ِ همیشگی بدبختی و مصیبت در ایرانزمین نامبرده و با واژگانی که
در عین اقتدار، رنگوبویی ملتمسانه دارد، چنین میگوید: »اهورامزدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی و
از دروغ نگهداری کناد. )شارپ، بیتا: 81.)
2 -این از کهنترین آرزوها و نیایشهایی است که در متونِ آریایی باقیمانده است. در این کهنترین خواستة
نیاکانِ ما، برای »خُرّمی و بالندگیِ میهن دعا شدهاست. باید توجه داشت که در جایجای »اوستا، بارها با 
عباراتی مواجه میشویم که سرشار از »عشقِ به ایرانزمین است.
_____________
صفحه۲۴ _شین براری
****************
24 اساطیر ایرانی
1 کَردة بیستوچهارم

 بند 95.( -
( میستاییم فَروَهَرِ "مَدیوماه" 2
3
پسر "آراستی" را، از پیروانِ راستینِ 
»اَشه؛ ]همو[ نخستینکس ]بود[ که به گفتار و آموزشِ "زرتشت" گوش فراداد.
را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛ میستاییم 4 بند 96 -میستاییم فَروَهَرِ "اَسموخْوانوَنت"
5 را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛ میستاییم فَروَهَرِ "گَوَیْنَ" 4 فَروَهَرِ "اَشنوخْوانوَنت"
را، از 
6 پیروانِ راستینِ »اَشه؛ میستاییم فَروَهَرِ "پرَشتْگَئو"
پسر "پَراتَه"را، از پیروانِ راستینِ 
»اَشه؛ میستاییم فَروَهَرِ "وُهْوَستی"
7
پسر "سَنْئویه" را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛ 
میستاییم فَروَهَرِ "ایسونت"
8
پسر "وَرازَه" را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛
9 بند 97 -میستاییم فَروَهَرِ "سَئِنَه"
پسر "اَهوم" را، از پیروانِ راستینِ »اَشه که ]به 
همراه[ یکصد ]تن[ از پیروان خویش، در این زمین دیده گردید. میستاییم فَروَهَرِ 
"پِرِئیدیذیه"
پسر "پَئشتَه" 11 را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛ میستاییم فَروَهَرِ "اَوسَمانَرَه" 10
پسر "فرانیه" را، از پیروانِ 12 را، از پیروانِ راستینِ »اَشه؛ میستاییم فَروَهَرِ "وَهورئوچَه"
 
_____/پاورقی______
1 -تمام بندهای این کَرده از اضافات قدیم زرتشتی است که ظاهرا در دوران زندگانی "زرتشت" یا اندکی 
پس از او، به متونِ کهنسالِ یشتها افزوده گردیده است. در این کَرده، نام تعداد زیادی از نخستین 
گروندگان به دین زرتشتی آمده است که ظاهرا در زمان زندگانی"زرتشت" و سالهای پس از آن، بسیار 
مشهور بودهاند اما شوربختانه از بیشتر آنها اطالعاتی در دسترس نیست.
2 -در آغازِ این بند، عباراتی الحاقی آمده است که مربوط به افزودههای جدیدتر است. 
3 -اوستایی: »مَدیو مانگهه؛ پسرعموی "زرتشت". بنابر سنت زرتشتی، او نخستینکسی بود که سخن 
"زرتشت" را پذیرفت و به آیین وی گروید و تا زمان مرگ "زرتشت" در کنار او بود. همچنین وی از 
نخستین آموزگاران دینِ زرتشتی است. بنابر این متن و سایر متون زرتشتی، نام پدر وی، "آراستی" است.
4 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »فروغ آسمان است. آگاهی بیشتری از وی نیست.
5 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »دارندة گاومیش است.
6 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »دارندة گاوهای سیاهوسفید است. در »بندهشن 
نام او در شمار جاودانان )افرادی که زنده هستند تا در آخرامان به یاری سوشیانت برخیزند( آمده است.
7 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »کسیکه استخوانهایش خوب و قوی است 
میباشد.
8 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »توانگر است. در »دینکرد نام او در شمار 
جاودانان آمده است.
9 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: »سیمرغ است. در »دینکرد آمده است که او
یکصد سال پس ز مرگ "زرتشت" زاده شد و یکصد سال نیز زندگی کرد و دارای یکصد یار وفادار بود.
10 -هیچ آگاهی از او و معنای نام او در دست نیست.
11 -از نخستین گروندگان به دین زرتشتی. معنای نام او: » ِ مورداحترامِ همه است.
12 -فارسی نو: »بهروز.

_____________
صفحه _شین براری
****************


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها